هر یک از کشورهایی که ما امروزه مورد مطالعه قرار میدهیم، با توجه به سیاستهای خاص خود دارای شبکههای اجتماعی بومی مخصوص به خود هستند و اجازه بسیاری از تراکنشها از جمله تراکنشهای مالی از شبکههای غیربومی را گرفتهاند؛ اگر یک یا چند شبکه اجتماعی داشته باشیم که بتوانیم به آنها اعتماد کنیم، مردم از آنها سرویس خواهند گرفت حتی دولت هم میتواند به گوشیهای موبایل مردم خدمات بیشتری را ارائه بدهد.
تجمیع همه کارهای مردم به روی یک شبکه اجتماعی امکانپذیر است و ارائه سرویسهای مختلف دستگاههای مختلف دولتی ـ که الان از راه پورتالها انجام میگیرد ـ تنها در یک بستر به ثمر میرسد.
بطور مثال تراکنش های بانکی در تلگرام ممکن نیست ولی رسانه اجتماعی بله که وابسته به بانک ملی هست این امکان را فراهم نموده است با این حال این رسانه قادر به ارائه خدمات به انبوه میلیونی کاربران نمی باشد.
مشکل ضعف رسانه های اجتماعی داخلی و نیز عدم اعتماد مردم به این رسانه ها باعث عدم موفقیت آنها شده است.
در این مدت کوتاه بسیاری از مسئولان کشور و رسانه بر استفاده از شبکه های داخلی تاکید کردند اما عملکرد مردم در مواجه با شبکه های داخلی در روز های اخیر نشان دهنده بی اعتمادی عمومی به این شبکه ها است که عامل اصلی در به نتیجه نرسیدن ایجاد شبکه اجتماعی بومی است.
چندی پیش و بنا بر تصمیم مقام های امنیتی تعدادی از شبکه های اجتماعی فعال در کشور با محدودیت مواجه شدند و از دسترس کاربران خارج شدند، این موضوع سبب شد ایجاد شبکه های اجتماعی داخلی مورد توجه بسیاری از مقام های کشوری قرار گرفته و بر ضرورت ایجاد شبکه های اجتماعی داخلی و سپس حمایت از آنها تاکید شود.
بسیاری از مسئولان معتقد بودند که برخی مشکلات ایجاد شده در کشور بخاطر فعالیت شبکه های اجتماعی خارجی و بر بستن آنها برای همیشه تاکید کردند غافل از آنکه کاربران این شبکه ها در باره آن شبکه ها چه نظری دارند.
لازمه تحقق شبکه ملی اطلاعات دل کندن از شبکههای اجتماعی غیر قابل کنترل بیگانه و رونق گرفتن شبکههای اجتماعی بومی است.
این اواخر که مسئولان امر تلاش کردند مردم را تشویق کنند که از شبکه های اجتماعی داخلی و نیز پیام رسان های داخلی استفاده کنند اما کوچ تعداد محدودی از کاربران به این داخلی ها نشان از ناموفق بودن این تلاش ها است.سلام، بیسفون، فانوس، گپ، آی گپ و سروش پیام رسانهای داخلی هستند که تلاش کردند جایگاهی بین ایرانیها پیدا کنند اما نتوانستند و تعداد کاربران آنها از ١٠٠تا٢٠٠هزار نفر تجاوز نکرد و روی گردانی از پیام رسانهای داخلی به اندازهای است که هنوز هم بسیاری از ایرانیها اسامی پیام رسانهای داخلی را نشنیدهاند.
شبکه اجتماعی داخلی تنها با اختصاص تسهیلات و تشویق مردم به سمت آنها ایجاد نمی شود بلکه نیازمند اعتماد سازی است که می تواند اقبال مردمی را به یک شبکه داخلی ده ها برابر شبکه های اجتماعی خارجی کند پس ابتداء باید دنبال ایجاد اعتماد بود.
حضور فعال در فضای رسانه های اجتماعی
اين روش شامل امواج وحضور فعال در رسانه های اجتماعی و خالی نکردن میدان برای گروه های مهاجم است.از آنجا که کشورهای سلطه جو نمی توانند به طور مستقیم فرهنگهای خود را به ماالقا کنند، به جای تحمیل ارزشهای مطلوب خود، می کوشند از طریق رسانه ها واقدامات فرهنگی، نظام هنجاری کشورمان را به سمت مطلوب خودتغییر دهند.ایجاد تغییرات در این حوزه، زمینه را برای تغییرارزشها و هنجارها در کشور مامطابق با نظام مطلوب جریان سلطه فراهم می سازد. امروزه تبلیغات رسانه ای که ازابزارهای مهم جنگ نرم است، به عنوان سلاحی برای تأثیر بر نگرش مخاطب )خواه جامعة خودی یا جامعة دشمن- بالقوّه و بالفعل( شناخته می شود و بی تردید درچگونگی مدیریت طرح ریزی، طی دوران پیش از درگیری، هنگام درگیری یا پسا درگیری، نقش تعیین کننده ای ایفا می کند. در واقع؛ استکبار جهانی با توسل به انواع تمهیدات تبلیغاتی در گسترة جنگ نرم می کوشد ضمن اقناع افکار عمومی جهانی، افکار عمومی داخلی را به نفع خود تحت تأثیر قرار دهد. لذا ضروری است با شناخت ترفندهای رسانه ای و بررسی ابعاد آن، از هر گونه مداخلة اثرگذار به صورت بازدارنده و پیشگیرانه ممانعت به عمل آید و راهکارهای خنثی سازی این تأثیرات در حوزه های اجرایی دریافت شود.
در قرن بیست و یکم ملّتهایی قادر خواهند بود ارزشهای خود را در جهان گسترش دهند و حرفی برای گفتن داشته باشند که به رسانه ها اهمیت دهند و به ارتباطات و مفهوم جنگ نرم، همچون مفهومی اساسی در راهبرد کلّی و نه به عنوان مفهومی روشی و محدود، اهمیت دهند. برای خنثی سازی جنگ نرم، هم باید افکارعمومی و هم نخبگان تأثیرگذار بر شکل گیری افکار عمومی مدّ نظر قرار داده شوند.
ما نیز نباید بستر فراخی برای اهداف آنها فراهم نماییم بلکه با حضور چشمگیر خود در این میدان عرصه را بر آنها تنگ نماییم
مستند اولین ها در ایران یکی از محتواهای اثرگذار از تولیدات سیما می باشد که نمونه موفقی از این حضور می باشد.
افزایش سواد رسانه
اصطلاح سواد رسانه ای را برای نخستین بار در کنفرانسی در کره جنوبی یک استاد بلژیکی مطرح کرد. او می گفت: لازم است کشورها بودجه ای را برای آموزش و ارتقای سواد رسانه ای در نظر بگیرند. چون حتی برخی از استادان دانشگاه هم نمی توانند با رایانه کار کنند. پس بخشی از سواد رسانه ای، آموزش کارکردن با رسانه های جدید است. اما بخش دیگر آن در مورد استفاده صحیح از رسانه های اجتماعی می باشد.اگر این موضوع در جامعه نهادینه شود، جامعه خود فیلترینگ را انجام می دهد.
از آنجا که ما قادر به بستن همه ی راه های ارتباطی کاربران با شبکه های اجتماعی غیر بومی نیستیم پس کاربر ما در معرض تولیدات این شبکه های قرار می گیرد و در اینجا بهترین راهکار تربیت و آموزش کاربر به منظور استفاده و بهره وری صحیح از محتوای شبکه های اجتماعی است. مهمترین پیشنهاد در این قسمت ارتقاء سطح سواد رسانه ای کاربران شبکه های اجتماعی است.
سواد رسانهاي(Media Literacy) در يک تعريف بسيار کلي عبارت است از يک نوع درک متکي بر مهارت که براساس آن ميتوان انواع رسانهها و انواع توليدات آنها را شناخت و از يکديگر تفکيک و شناسايي کرد.اين درک به چه کاري ميآيد؟ به زبان ساده، سواد رسانهاي مثل يک رژيم غذايي است که هوشمندانه مراقب است که چه موادي مناسب هستند و چه موادي مضر؛ چه چيزي را بايد مصرف کرد و چه چيزي را نه و يا اينکه ميزان مصرف هر ماده بر چه مبنايي بايد استوار باشد. سواد رسانهاي ميتواند به مخاطبان رسانهها بياموزد که از حالت انفعالي و مصرفي خارج شده و به معادله متقابل و فعالانهاي وارد شوند که در نهايت به نفع خود آنان باشد. به ديگر سخن، سواد رسانهاي کمک ميکند تا از سفرهي رسانهها به گونهاي هوشمندانه و مفيد بهرهمند شويم.
امروزه درجه نفوذ رسانه ها در جوامع و شکل دهی روابط در آنها به حدی است که سواد رسانه ای را به امری اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است. از این رو در برخی از کشورها سواد رسانه ای آن قدر اهمیت دارد که آن را به عنوان یک ماده درسی در میان مواد درسی دوره های تحصیلی راهنمایی تا مقطع دیپلم به رسمیت شناختند و حتی آن را برای سنین بزرگسال و مقاطع تحصیلی بالاتر نیز طراحی کردند. به عبارت بهتر لزوم فراگیری سواد رسانه ای در دنیایی که رسانه ها از جهات مختلف آن را شکل داده در آن رسوخ کرده امری ضروری به نظر می رسد.
تامین نیاز و برآورد ذائقه ایرانی
گزارش شهروند به نقل ازایسپا ذائقه کاربران ایرانی را در استفاده همزمان از سایر شبکه های اجتماعی به شکل جدول زیر آورده است. به طور مثال از بین کسانی که از تلگرام استفاده میکنند ۳۳ درصد از واتسآپ، ۵۲.۹ درصد از اینستاگرام، ۶.۷درصد از فیسبوک، ۵درصد از توییتر و ۱۶.۹درصد از سروش استفاده میکنند. (ایسپا)
آمار بالا بدین معنی است که ذائفه ایرانی به رسانه های اجتماعی داخلی اعتماد نداشته ونیازهای خود را در رسانه های خارجی جستجو می کند.
ایجاد و گسترش رسانه های اجتماعی خدمت محور
ایجاد یک رسانه اجتماعی بومی، انتقال بعضی از خدمات عمومی در بستر آن(مثل خدمات بانکی)، سپس اعتمادسازی می تواند شروع خوبی برای یک انتقال باشد. بطور مثال اگر مراحل دریافت گواهینامه ، کارت ملی ،گذرنامه و موارد اینچنینی دربستر یک رسانه اجتماعی انجام شود در ابتدا بالاجبار و بعدها با اعتمادسازی می توان کوچ بزرگی را به سمت رسانه های اجتماعی داخلی سازمان داد. انجام این امر مستلزم ایجاد بستر قوی و سرمایه گذاری بالا می باشد که می توان با حذف هزینه های فیلترینگ و سایر هزینه های غیر متمرکز منابع مالی آن را تامین کرد.
برنامه ریزی و اجرای بودجه های فرهنگی در بستر رسانه های اجتماعی
در مورد ذائقه محتوایی نیز می توان با حذف برخوردهای قهری و سلیقه ای مخاطب داخلی را جذب نمود.شاخه های مختلف حاکمیت باید هزینه های فرهنگی، اجتماعی و سلامت خودرا در بستر رسانه های اجتماعی ارائه کنند.
اعتمادسازی و جلب توجه مردم به رسانه های اجتماعی بومی
طبق آمار مخاطب ایرانی روزانه بطور متوسط 9 ساعت زمان صرف رسانه های اجتماعی می کند.چه بستری بهتر از رسانه های اجتماعی که اینقدر فراگیر است.حتی صداوسیما هم بعنوان یگ کارگزار فرهنگی باید قسمتی از فعالیت های خود را به بستر رسانه های اجتماعی داخلی منتقل نماید.
یکی از چالشهای موجود در عرصه رسانهای کشور گفت: وجود مخاطبان پیگیر، تحصیلکرده و فعال در کشور است که میتواند یکی از ظرفیتهایی باشد که حضورشان رسانههای داخلی را با فرصتی مهم برای پیشبرد کارکردشان مواجه خواهد کرد.
مردم در گذشته بیشتر مصرف رسانهای خود را از تولیدات تلویزیون، رادیو و روزنامهها تأمین میکردند اما اکنون باتوجه به حضور فضای مجازی، رسانهها و خبرگزاریها یا در حال بیاثر شدن هستند و یا در رقابت با فضای مجازی عقب میمانند.
فعال سازی روابط عمومی ها در بستر رسانه های اجتماعی بومی و غیر بومی
چالشهای دیگرموجود در فضای رسانهای کشور ، نگاه اداری مسئولان به رسانه است این نگاه منجر به ایجاد توقع حداقلی به رسانه و تنزل کار رسانهها به روابطعمومیها میشود. پرمخاطب ترین رسانه اجتماعی کشور با وجود فیلتربودن هنوز هم تلگرام است. بعلت فیلتر بودن تلگرام سازمانهای رسمی کشور اجازه حضور در آن را ندارند و نمی تواننددر آن به تولید محتوا بپردازند و میدان را برای مهاجم خالی کرده اند.
محتوا سازی
نمونه های موفق محتوای رسانه ای، انیمیشن های درین درین و داداش سیاه ، است که باید از تجربه آنها استفاده کرد.
برنامه ریزی استراتژیک
رویکرد ما نسبت به فضای مجازی یک نگاه صرفاً سنتی و راهبردی انفعالی و واکنشی است و این در حالی است که نگاه ما به چنین محیط جدیدی میبایست در راستای بهرهمندی از فرصتهای آن باشد و این نگاه انفعالی فضا را در اختیار رقبا قرار داده و منجر به کاهش اعتماد مردم به رسانههای داخلی میشود.
مخاطبان خواستار کم شدن فاصله میان زمان وقوع یک رویداد و زمان انتشار آن هستند و توجه به شرایط امنیتی، اقتصادی و وقفه در اطلاعرسانی باعث میشود نیاز مخاطب برآورده نشده و نسبت به رسانه ما بیاعتماد شود.
برای اینکه در راستای یک هدف واحد رویکردهای مختلف رسانهای داشته باشیم میبایست بهسمت ساماندهی بلوک رسانهای پیش رویم و با ایجاد یک وحدت رویه در بحث آموزشی و امکانات رسانهای از فعالیت بهصورت جزیرههای جدا از هم فاصله گرفته و با جریانسازی بهطور مستمر در راستای یک هدف واحد دست بهعمل بزنیم.
مدل ۱۵-۱۵-۷۰ بهمنظور افزایش تأثیرگذاری بر مخاطبان اشاره و اذعان کرد: اگر رسانهای ۱۵ درصد از اخبارش از فرآیند سوژهیابی و پرداخت آن اختصاصی باشد، ۱۵ درصد اخبار آن سوژه دیگران و پرداخت آن همچون انتشار بیانیهها و اخبار سازمانهایی همچون وزارت اطلاعات از بیرون باشد و ۷۰ درصد باقیمانده اخبار سوژه عموم ولی پرداخت و بستهبندی متفاوتی در ارائه آن داشته باشد و آن را اختصاصی کند، رسانه خواهد توانست به نیازهای مخاطبان خود پاسخ گفته و اعتماد آنها را جلب کند.
غفلت از سوژههای مهم، سطحینگری، عدم توازن و تعادل در بحث خبر، غلبه نگاه و روایت خطی در القاء پیام و عدم توجه به گفتمانسازی و رویکرد سنتی به تکنولوژیهای نوین را از دیگر چالشهای رسانهای کشور عنوان کرد و گفت: در صورتیکه نگاه تهدیدمحور خود را در مواجهه با رسانهها کنار گذاشته و با بهرهمندی از منویات مقام معظم رهبری جریانهای موجود را به درستی مدیریت کنیم میتوانیم این تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده و از واگرایی رسانهها و ایجاد شکاف میان مردم و رسانههای داخلی جلوگیری کنیم.
استفاده از پدافند رسانه ای در مدیریت بحران کشورهای مختلف
دراین بخش به بررسی چند نمونه عینی می پردازیم
1-پیام توئیتری اردوغان از طریق گوشی موبایل مجری یکی از شبکه های تلویزیونی ترکیه پخش شد.به گزارش خبرگزاری صداوسیما ازآنکارادر این پیام تصویری اردوغان خطاب به مردم ترکیه گفت: مردم به خیابان ها بیایند، مردم در همه میدان ها تجمع کنند،علیه کودتا پیروز خواهیم شد، کودتا از سوی گروه کوچکی از نظامیان بود.
شبکه تلویزیونی المیادین گزارش داد: رییس جمهوری ترکیه از مردم خواست به دولت اعتماد داشته باشند و برای مقابله با کودتا به خیابانها بیاند. وی اعلام کرد به سوی آنکارا حرکت خواهد کرد.
در قرن اخیر ترکیه هر ازگاهی با کودتا مواجه می شوداین اولین کودتا در ترکیه هست که با استفاده ازقدرت رسانه های اجتماعی شکست می خورد.
2-وزیرخارجه ونزوئلا مردم را به خیابانها فراخواند
وزیر امور خارجه ونزوئلا که در صفحه خود در توئیتر مردم را به خیابانها فراخوانده، از شهروندان و حامیان دولت مادورو خواسته است تا برای وطنشان به خیابان بولیوار در کاراکاس به عنوان محل تجمع حامیان دولت بپیوندند.
3- اعتراضات جمعی با خودسوزی یک سبری فروش تونسی ،با استفاده از رسانه های اجتماعی ابتدا در تونس سپس در مصر و الجزایر،لیبی،یمن و عربستان باعث شکل گیری بهار عربی شد.
فضای مجازی و بمباران محتوایی
اخبار جعلی در عصر دیجیتال شکلی جدید به خود گرفته است.به یمن رسانه های اجتماعی، انتقال اطلاعات جعلی از فردی به فرد دیگر، با حذف دروازه بانان و تنظیم کننده هایی که فرایندتولید و انتشار خبر را در رسانه های قدیمی کنترل می کردند؛ سهل تر شده است.
-کاهش هزینه دسترسی به اطلاعات و ارتباطات،
– ایجاد فرصت های جدید برای مشارکت از طریق ایجاد گروه های تازه،
– تولید حجمی زیاد از اطلاعات در رسانه های اجتماعی
– توزیع سریع اخبار در رسانه های اجتماعی از مقتضیات خبر رسانی در عصر حاضر می باشد.
مردم اخبار و محتوایی را تایید می کنند که باورهای قبلی آنها را تایید کند، معمولا هم رسانه های همفکر را برای خبر گیری انتخاب می کنند.این همسویی باعث می شود اخبار جعلی خیلی راحت در بین مخاطبان مقبول افتد.ایران همواره در معرض آماج حملات خبرهای جعلی است به طوری که تنها در بُعد تلویزیونی، ۲۸۴ شبکه فارسی زبان علیه کشورمان مشغول برنامه سازی هستند.
شکلگیری شایعه و اخبار کذب
شایعه یا اخبار غیرموثق همواره و در تمام ادوار تاریخ بشری وجود داشته و عموما، در راستای تخریب سلامت و تعادل روانی یک جامعه کاربرد داشته و امروزه، بر پیچیدگیها و انواع آن افزوده شده است. در واقع، باتوجه به گسترش روشها و کانالهای ارتباطی و اطلاعرسانی، شاهد موج گستردهای از اخبار کذب کوتاهمدت (انتشار تکذیبیه پس از زمانی مشخص) و بلند مدت (بدون انتشار تکذیبیه و به حالت پایان سفید) هستیم که تاثیرات چشمگیری بر اذهان عمومی و نوع نگرش آنها به افراد خاص و رویدادهای مهم جامعه میگذارد.بهطور کلی سه عامل اصلی “فقدات اطلاعات”، “سانسور” و “سوءظن” زمینهساز بروز شایعه و اخبار کذب محسوب میشوند. زمانی که در جامعهای اطلاعات کافی و جامعی دربارهی موضوعی خاص وجود نداشته باشد و رسانههای رسمی نیز از واگو کردن حقایق امتناع کنند، در میان مردم اخباری رد و بدل میشود که پایه و اساس رسمی و حقیقی نداشته و همین روند، سایهای از سوءظنها را بر افکار عموم مردم میگستراند که سبب قوّت در پذیرش شایعه میشود.مسئولین، دولتها و افرادی با اهداف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خاص، استفادههای متفاوتی از اخبار غیرموثق دارند، اما هدف همگی آنها؛ اِعمال خواسته و هدف مورد نظری است که از راه نامتعارف صورت میگیرد و بهنوعی تحریف اذهان عمومی نامیده میشود.
عرفان ضیایی جباری
https://azartashonline.ir/?p=11020